رسارسا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

منیم گوزل جوجه ام

روز تولد من و نینی

امروز روز تولد من بود،شاید روز تولد تو هم بود،چون االان دیگه جونمون به هم بسته اس!!! امروز روز تولد من بود،شاید روز تولد تو هم بود،چون الان دیگه جونمون به هم بسته اس. چشم بسته غیب گفتم!!! صبح بعد بیدار شدن از خواب،و دوش گرفتن،رفتم آرایشگاه برا کوپ و سشوار. میخواستم برا تفلدم حسابی به خودم برسم،بعد اومدن آماده شدم و منتظر همسری بودم،یه چند باری هم بهش زنگ زدم و آخر سر رو تخت دراز کشیدم و همونجا خوابم برد،تا با یه صدای خش خشی بیدار شدم،دیدم یه دسته گل عالی با یه کیک خوشگل بالا سرمه،کلی سورپریز شدم و صد البته خوشحال. یه ساعتی کلی حرفهای عاشقانه رد و بدل کردیم تا کار رسید به مراسم تفلد و کادو و................... اولین سالی بود که تول...
14 آبان 1391

منتظر لگدبارون هات هستم

حتی توی جمع ،تاکسی اتوبوس یا جمع خانوادگی هم به زور جلوی خودم رو میگیرم که باهات حرف نزنم .چرا؟؟!! این روزها دیگه حسابی هم صحبتم شدی،حسابی عزیزترینم شدی،حتی توی جمع ،تاکسی ،اتوبوس ،یا جمع حانوادگی هم به زور جلوی خودم رو میگیرم که باهات حرف نزنم. چرا؟؟؟!! آخه اون موقع فکر میکنن دیوونه ام ،نمیدونن که من عزیزترین موجود رو تو دلم دارم. الان هفته 14 هستم و نمیدونم حرکتهات رو حس میکنم یا نه!!یه توهماتی میزنم که اون تو حرکت کردی و حسابی برا خودم ذوق زده میشم،ولی مطمئن نیستم. به هر حال منتطرم که هر چه زودتر لگد بارونم کنی و بقول بابات انتقامش رو ازم بگیری. ...
1 آبان 1391

عضو سوم حاضر ،تو روز عشقمون

امسال تو چهارمین سالگرد روز عشقمون تو هم بودی. تو دلممممممممم بودی،و ما رفتیم مامن همیشگی روز عشقمون . دلم برای 5امین سالگرد روز عشقمون از همین الان تاپ تاپ میکنه تا تو همراه و عضو همیشگی روز عشقمون تو بغل من و بابات باشی. دوستت دارم عزیزم. دوستت دارم خدای مهربونم ...
18 مهر 1391

نینی شیکم گنده 12 هفته ای من

الهی چه لمی داده بود اون تو،کاملا مشخص بود،سرش،دستها ،پاها،و یک شکم بزرگ قوقولی،یه چیزی هم مثل بند ناف رو دیدم،خلاصه دیگه اشکهام بهم مجال نمیداد ،یعنی خدا به این راحتی نینی اون تو بوجود میاد،پس خدایا چرا  لطفت رو شامل همه نمیکنی!!!!!! برا 15 ام دکتر برام سونوی nt نوشته بود ولی من با اینکه همیشه داد میزنم آدم بیخیالی هستم ولی دل تو دلم نبود ،2-3 هفته قبل تو خواب میدیدم که دکتر میگه کیست ها مانع رشد بچه شدن،دیشب هم خواب میدیدم نینی مشکل داره و باید سقط بشهريالخواب خیلی واقعی بود و هی با خودم میگفتم خدایا چی میشد پاشم ببینم همه اینها خواب بوده،که از خواب پریدم،بالاخره امروز اصغرم سرکار نرفته بود تا صبح برام از سونو وقت بگیره،من بعد از...
15 مهر 1391

یه مورچه داره تو دلم راه میره!!!

(داخل پرانتز بگم که وبلاگ من دو زبانه هستش،بعضی وقتها که احساس میکنم مطالب زیادی برا نوشتن دارم،برا سهولت کار خودم فارسی مینویسم،بگذریم)   سلام من اومدم،دوباره من سرخوش پیدام شد ،بعد از هر ناراحتی عمدتا"،و یا احیانا اتفاق خوشایند من معمولا سراغی ازت میگیرم،(نوشتن)حالا اومدم بهت یه خبر خوب بدم،از یه احساس عجیب ،چه حسی!!!! یه مورچه داره توی دلم راه میره،شوخی بود،من یه نینی دارم،بالاخره منم تونستم بگم یه نینی توی شکمم دارم،یه تیکه از خدا رو دارم توی دلم بزرگش میکنم،یه فرشته از طرف خدا،یه عشق عظیممممم.   یه فرشته ای که خدا میخواد بهم امانت بده تا ببینه چقدر میتونم امانت دار خوبی باشم، راستش تقریبا دو روز مونده به آ...
7 مهر 1391

هاردان باشلییم،هاردان باشلییم!!!!!

هاردان باشلییم.هاردان باشلییم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعیت ده بیر مدتی دی،چون آللاهیمینان عهد باغلامیشدام،داهی سنی و سنین گلماغیوا آللاه دان ایسته لریمده دیله گتیرمیردیم،منیم جان یولداشیمین تصادفوندان سونرا،همیشه بونا فیکیرلشیر دیم کی ،آللاه لطفی کی بیزه ائله دی،و  اصغریم تصادف دن سالیم چیخدی،بیر عمر منیم اوچون یئترلیدی. امما داوا درمانیمی دا ائلیر دیم.هر دفعه دکترا گئدنده،بیر دور دا اونون ساواشیردیم،چون اخلاقین اصلا سئومیردیم،همیشه دییردیم:احساس ائلیر آللاه دی گلیب اوتوروب دکترلوخ میزینین دالیسیندا.ولی او وقتلری کی دکتر منی نا امید ائلیردی ده،منیم اورگیم بوتونی دی،چون مطمئنیدیم،آللاه اگر ایسته سه اوز فرشته سین منه امانت وئره،هیچ دکتر...
10 مرداد 1391
1